سفارش تبلیغ
صبا ویژن


عیدیه من/ یادداشت من -


درباره نویسنده
عیدیه من/ یادداشت من -
h.m
من موجودی هستم که بارها و بارها از خدا علت خلقتم را پرسیده ام و خدا هر بار دلیلی را برایم آورد. حال می دانم که خیلی مهم هستم.برا همین به خودم اجازه می دهم که بنویسم و از دیگران هم می خواهم که بخوانند... هر چه باشم هستم.
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
محرم
درد واره
افتتاحیه
نوروز
دل تنگی ها
امان از نوشابه
حاشیه ومتن سفر کربلا ونجف
از این ور از اون ور
بهمن 1385
مرداد 1386
مهر 86
خرداد 87
اسفند 86
بهمن 86
مرداد 86
خرداد 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
پدر
فروردین 88
شهریور 88
فروردین 89


لینکهای روزانه
برترین مطالب مذهبی تبیان [5]
برترین مطالب مذهبی تبیان [1]
برترین مطالب مذهبی تبیان
چرا ذرت پف می کند؟ [5]
12 مجسمه اریگامی باورنکردنی!! [8]
ویندوز خود را قانونی کنید!!! [3]
ویژه نامه جهاداقتصادی [2]
مجسمه های شنی [7]
وسایل پیامبر [7]
داستان هایی از امام رضا [7]
روزنامه های ایران [2]
[آرشیو(11)]


لینک دوستان

نفسانیت من
سایت حاج آقا جاودان
حاج حمید
نور ونار
از دوشنبه تا جمعه
پرسه در خیال
بچه های قلم
هیات محبین اهل بیت علیهم السلام
یاسین مدیا
راسخون
تبیان
شهید آوینی
هدهد
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
مجلات همشهری
جمکران
لوح
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
عیدیه من/ یادداشت من -



آمار بازدید
بازدید کل :206706
بازدید امروز : 0
 RSS 

هر چند نوشتار زیر با هم ارتباط دارند البته شاید بگویید کاتب قایل به ربط نیست..

ادب برخورد با یک آدم دل سوخته:

تا حالا شده با یک آدمی مواجه شوید که دلش گرفته یا آدمی که گمشده دارد، یا آدمی که از همه جا بریده یا کسی که داغ دیده است ،داغ برادر ، مادر، خواهر. یا اصلا بچه ی که بابایش را گم کرده است. یا چیزی  شبیه اینها. اگر مواجه شدید چه کرده اید اگر بی خیال شده اید که خیلی سنگدلید اگر هم بیخیال نشده اید خب مثلا برایش دعا کرده اید یا مثلا گفته اید چیزی که نیست باید صبر کنی دنیا همینه ، درست میشه، غصه که نداره، برو خدا رو شکر کن که تنت سلامته ، ناشکری نکن هر کی یه جوری بدبختی داره. برو بگیر به خواب خوب میشی، نکنه مریض شده ای بریم دکتر، خوردنی می خواهی بیا بریم پیتزا را بزنیم بعد هم بستنی مشتی مهمون من ،نمی دونم چه جوری برخورد می کنید البته من هم خودم تا چند روز پیش جزء همون هایی بودم که مثل بالایی ها آرام می کردم(اگر می کردم) اما اینها اصلا دل طرف شما را اگر آتش گرفته باشد آرام نمی کند که نه بدتر هم می کند.

 شیوه ای را شنیدم، البته از اوستایم. اون هم توی عزاداری امام حسن عسگری (ع) که گفت: می دانید مصیبت زده را باید چه جوری آرام کرد باید بنشینی کنارش و مثل او زار بزنی اون وقت وقتی دید که تنها نیست وخیلی چیزای دیگر دلش شاد و آرام می شود.

 حرفم تمام اگر منظورم را درست نرساندم چند خط بعدی را هم بخوانید.

کتاب طوفان دیگر در راه است را که خوانده اید اونجا که می گوید جوان غریب وفلان وفلانی که وقتی که با دکتر چمران مواجه می شود در آمریکا دکتر بغلش می کند و با هم گریه می کنند آن وقت آرام می گیرد .

 باز هم گنگ است. عزیز دلم می گویند شهید چمران یتیم ،بدبخت وبیچاره که می دیده است به جای اینکه حرف های کلیشه ای بالا را پشت سر هم ردیف کند می نشسته کنار او و زار می زده نه که الکی و تصنعی وتباکی نه از داغ دل از ته دل.

حالا تو خود حدیث مفصل بخوان که چند تا داغ دیده کنارتان.................!!!!!!!

 

جنگ جیزه ولی ظلم برخی وقتها اوخه

چند ساله ی اخیر قطعا زیاد دیده اید که در سیما تظاهرات هایی را که در غرب وشرق اتفاق می افتد علیه امریکا یا انگلیس. که چرا به افغانها هجوم بردند؟ یا چرا به عراق؟ یا حتی چرا به مسلمانان توهین می کنید؟

 یک مشت قیافه های رنگارنگ با پلاکارهایی که از عکس ها یش، گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر را تصدیق می کنید. شاید با خود گفته باشید که چه قدر برخی از دانشجوهای غربی حتی در نیویورک ولندن و پاریس و حتی عوامشان می فهمند با اینکه هیچ مشکلی ندارند و نونشان در روغن است دست به اعتراض می زنند واین ها چه انسانهای آزاده ای هستندو ...

می خواهم بگویم جزء چند گروه تظاهرات خیلی از این ها مخالف جنگند نه مخالف ظلم و اعتقادشان این است که چون جنگ با عراق، فلان منافع ما را به خط می اندازد یا برای ما ضرر دارد و غیره، بد است و گرنه ما مخالف با جنگ با مردم مظلوم نیستیم و حتی موافق هم هستیم که عده ای ...

فقط گروهی هستند که که ادعای رفع ظلم در عرصه بین المللی دارند وصلح جهانی.

 که امیدوارم آنها هم پشت پرده چیزشان نباشد. خلاصه اگر حرف حقیر را که حاصل اندکی تامل و غیره هست که از یکی از اوستاهام که اون لنگه دنیا هم میره و همچین حالیشه، شنیده ام را نگاشتم.

از امروز اخبار را دقت کنید قصدم را تایید می کنید.

                                  یک راز که کاش همه بفهمند

نوشتاری که در مورد شهید علم الهدی نگاشتم را، نمی دانم خوانده اید یانه. با عنوان^ بعضی ها چه قدر می فهمند^، می توانید این یادداشت را عطف به آن کنید.

×××

استاد حریری آمد سرکلاس وگفت: بچه ها به نظر شما امام خمینی چه ویژگی داشت که امام خمینی شد. هر کس چیزی گفت. استاد سوریه یی ما گفت: بروید وفکر کنید هر کس گفت بلیط سوریه بهش می دهم فقط کلمه ایست سه حرفی؟همه ی کلمه های سه حرفی را به عربی گفتیم، اما افاده نکرد.

جلسه ی بعد هم همین طور. آخر خود استاد کلمه سه حرفیرا فاش کردند. اولش انکارش کردیم که اینکه خیلی مهم نیست وقتی توضیح داد، دیدیم دقیقا حق با اوست. جواب سه کلمه بیشتر نبود.

وعی(فهم عمیق)

×××

مالک اشتر را همه بعد از فیلم امام علی(ع)خوب می شناسند.حتی می توانید در موردش دقایقی بلکه بیشتر صحبت کنید.خب اما آنچه که به نظر حقیر در زندگی مالک اشتر مهم است خیلی بدان توجه کنیم آن فهم زیاد مالک اشتر بود آخر چگونه یک فرد این قدر می فهمیده است(فاکتور بگیرید صفاتی مثل شجاعت ودلاوری و غیره که خود باب مفصلیست)

جمله ای شنیدم از حضرت امیر که می فرمایند:اگر جایی من هم نباشم مالک همان کاری را می کند که همان رای و خواسته ی من است(بالمضمون). می دانید یعنی چه؟خیلی مهمه ها.

اما، اما،من از خدا می خواهم بیشتر از مالک بفهمم می گویند مهدی یاوران(همون313نفر) آنچنان می فهمند که دیگر اون اعتراضی (نه از روی نفهمی وداغی بلکه از نظر دلسوزی ووعی خودش و ...)را که مالک در جنگی به حضرت کرد را دیگر نمیکنند.نمیدانم خواستید بگویید 313 یار از جنس حسین یاوران

معرفی برخی از مخالفین دولت حضرت مهدی(عج)

میدونید من همیشه یک ترسی داشتم که خواستم باشما هم ترسم را در میان بگذارم.فکرش را بکنید دقیقا افرادی اباعبدلله حسین را کشتند که جزء شیعیان حضرت بودند. 

میدونید آخر این همه گریه می کنیم برا امام حسین نکند آخرش ما هم... یا وقتی که امام زمان تشریف آوردند نکند ما برعکس عمل کنیم ما که خیلی ادعاها داریم تر بزنیم و یک مشت ماه و خورشید پرست پا به رکاب حضرت باشند خیلی ستمه ها همیشه میترسم.نکند که ما هم...

 البته نتوانستم ترسم را در وصفم بیاورم.

ما خیلی کار داریم

میدانید ماها خیلی کار داریم. آن قدر که اصلا وقت خیلی کارها را نداریم. مثلا من که درس می خونم ومی خواهم آینده مملکت را بسازم و از این حرف ها آن قدر کار دارم که بعضی وقت ها نمی توانم به رفیقم کمک کنم یا ...اصلا چرا خودم را اذیت کنم. آقا جان ببینید در تاریخ آمده که حضرت علی (ع) چه قدر نخل کاشته اند یا چه قدر چاه کنده اند و وقف مستمندان کرده اند و امثال ذلک.

 آخر مگر می شود آدم کلی کار داشته باشد مثلا رهبر باشد باز هم اینقدر به فکر فقیران باشد. می دانم منظورم گنگ است پس ادامه دهید ببینید مثلا شما الان رییس چمهور مملکت باشید اون وقت آیا وقت خیلی کارها را دارید یا نه یا کلی توجیه بعد توجیه که آقا می دانید من الان در خدمت 70 میلیون نفرم و وقت پرداختن به خیلی امور را ندارم مثلا بیایم با خانواده ی فقیران دیدار کنم یا مثلا شب باید حتما سر وقت بخوابم که فردا کلی کار هست و مسلمین در خطرند و غیره واگر امشب فکرم مشغول آن خانواده بی بضاعت یا رفیق مریضم یاآن که دلش گرفته است با هاش تا صبح شوخی کنم یا اصلا هر چیز دیگری را ندارم البته نویسند برنامه ونظم هم سر جاش ولی...

مشوش بودن این نوشتار را به حساب مشوش بودن فکرم در این لحظه بگذارید.

 پدر سوخته شناسی تا حالا شاید زیاد واژه ی پدر سوخته را شنیده باشید.اگر پدر سوخته را معنی کنیم به اینکه یک کمی زیر آبی رفتن پس چه اون سیاستمداری که بازی در می آورد را برچسب پدر سوخته بهش چشبانده ایم وهم او بچه ای که سر مادرش شیره می مالد وهم اون کسی که زیر آبی به جایی می رسد وهم اون بچه های که با برخی شیرین کاریهاش دل همه را می برد و هم اون کسانی که مثلا خیلی زیادی میفهمند وشما هرچه فکر می کنید اینها اینقدر زیاد از کجا می فهمند سر در نی آورید خلاصه من به این آخری هم برچسب پدر سوختگی میزنم که آنها از غیر مجرای طبیعی میفهمند حال چرا این موضوع را نوشتم را نمی دانم ولی شاید بخواهم بحث هجرت از یک نوع پدر سوختگی را به نوعی دیگر را مطرح کنم هرکهدر این بزم مقربتر است پدرسوختگی بیشتریش میدهدند.

 

.



نویسنده : h.m » ساعت 2:56 عصر روز دوشنبه 87 فروردین 5